دعوت و پیش نهاد سیبستان عزیز مبنی بر ارائه سیب های وبلاگی را گرچه کمی دیر به جا می آورم:
راستش را بخواهید من متاسفانه وبلاگ نویسی را جدی نگرفته ام و در موارد فراوانی از نوشتن در باره موضوعاتی که برای دوستان وبلاگ نویس مهم بود و برای خود من نیز، یا خودداری کرده ام و یا اینکه تنبلی کرده ام و ننوشته ام .
نوشتن برای من با رویکرد ارشاد و هدایت دیگران یا خفیف انگاشتن طرف گفتگویم نیست ،برقراری دیالوگ با دیگران برایم مهم هست. معتقدم که شکل گیری اجماع نظری در حیات اجتماعی و در واقع پی ریزی ساختمان حیات مدنی ،نیازمند حداقلی از اشتراک در فهم و دریافت موضوعات و مسائل و امور است.بر همین اساس،در روش، به چند صدایی بودن و مهمتر از آن انباشتی بودن اندیشه و تفکر باور دارم و تا جای ممکن از موعظه کردن دوری می جویم .نکته مهم در مراقبه نظری در نزد من، باز نگاه داشتن کانال شنوایی است ؛چه هر زمان که این کانال مسدود شد یا ضعیف عمل کرد من نیز بلافاصله فرو کاهیدم و حتی سقوط کردم.
من گاهی به آرشیو مطالب ام در صعود برهنه ، نی و نای ،و هم اندیشی که مراجعه می کنم در می یابم که چقدر انسان قابلیت تحول در ذهنیت و رفتار را دارد و نفس همین تحول برایم بسیار جذاب است و امیدوار کننده.
در نوشته های گذشته نقایصی را می یابم ،یا ایرادات روشی را.مکتوب بودن نظرات و ایده ها این امکان بسیار اساسی را هم به من و هم به خواننده ام می دهد که انظباط دقت و صراحت را در نوشته هایم بکار ببندم و همچنین امکان و در واقع آفت عدم دقت ، ابهام ،گریز از مرکزبحث، و از این شاخه به ان شاخه پریدنهای گفتگوی شفاهی که آسیب جدی در هم اندیشی و برقراری دیالوگ است را کاهش دهم.
بزرگترین آرزوی وبلاگی من اینست که نوشته هایم با توجه جدی و در واقع نقدی موثر مواجه بشوند.فکر میکنم دیگر دوستان نیز با من هم رای باشند ، که آدمی موقع نوشتن یا بیان نظر نقاط ضعف یا نقاط کور تفکر و اندیشه خودش را می داند و گاه به علل مختلف از اعتراف به آن یا اشاره به این نقاط کور در نوشته اش طفره می رود.معمولا هم کمتر کسی چنان دقتی در خواندن مطالب وبلاگی به خرج می دهد که بتواند یا بخواهد به این ضعف ها اشاره کند؛یعنی دقیقا جایی که نوشتن به قصد برقراری دیالوگ با مخاطب و به امید کمک وی به روشن ساختن این نقاط کور انجام می شود.من هیچ نویسنده ای را دارای چنان کمالی نمی دانم که از نقد بی نیاز باشد.هم فکری و هم اندیشی با امکان برقراری دیالوگ از مهمترین لوازم شکل گیری اندیشه انتقادی است که ما بسیار به آن نیازمندیم.
*عنوانی در ارتباط با عکس:خودم را جزو سوارکارانی در مه می دانم که می رانم اما نه در وضوح ، و آگاهی به این عدم وضوح و حضور در مه ،مرا از عصبیت و یا انحصار حقیقت باز می دارد.
و اینک لینک مطالبی که از نظر خودم مهم هستند و همچنین شناخت از نویسنده صعود برهنه به دست خواننده جدید می دهند.در ضمن، لینک ها به ترتیب زمانی ـ از اکنون به گذشته است:
رسالت آکادمیک یا قیمومت خواهی آکادمیک؟!* جسارت مدنی افشاری-عطری؛ شایسته حمایت فراگیر * 8 مارس * آسکسوآلیتی * اخلاق یاری و مسئولیت فردی * تفکر انتقادی و تخصص * از ذهن منگ ما... * به مناسبت تولد وبلاگ های فارسی * برخورد حذفی و رویکرد گزینشی به موضوع حقوق بشر * انتخابات * برای دریاروندگان * برای یک پیام گذار * نظر شما راجع به مجازات اعدام چیست؟ * بررسی حمله نظامی آمریکا؛چشم اندازی فراتر از دوگانه «یا موافق –یا مخالف» * آلودگی نظر باعمل؟! * خوداندیشی غایت مدار * چند سوال غیر عاقلانه!!! * صورت مساله را پاکش کن! * کمی هم دموکراسی * ناله نی... * مرجع سرزنش و تحقير! * نفرت و بيزاري ايرانيان ار همديگر چه در داخل و چه در خارج * آفات متدولوژيك ( روش شناختي) تفكر د رايران * زلزله بم * گفتاري در باره عملكرد ذهن با گوشه چشمي به وضعيت فرد در اجتماع * ريشه های خشونت در افکار و اعمال ما ايرانيان * ساحت واژه ها : در اين جهنم واژه ها بهشت من خاموشی است * سقوط اصفهان به روايت کروسينسکی * خشونت و راههاي فراقانوني به عنوان روش حل اختلاف * بم و بروات * انتخابات و زنان ایران * زنان ودختران؛ محبوب ایدز * دگردیسی عشق( تنهایی,فردیت,همراهی) * گفتمان همزیستی تفاوتها و متفاوتها(اسلام , زن , غیراسلام) مطلب مشترک من و بهرام * گفتمان خشونت
-------
با وبلاگی آشنا شده ام و با مطلبی از وی که مشغله ذهنی چند روز اخیرم بوده است، شهربانو این وبلاگ را با صمیمیتی خاص می نویسد...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر