۱۰/۰۴/۱۳۸۴

توجه:
آقای دکتر آشوری عزیز لطف کرده و این مطلب را مطالعه کرده اند.معادل فارسی پیشنهادی ایشان برای آسکسوالیتی ،«بی سکسی» می باشد.نظر دوستان عزیز چیست؟

آسکسوآلیتی

وقتی این عنوان و عکس همراه اون ،زن و مردی دست در دست هم و تی شرتهایی بر تنشان که روی یکی No نوشته بود و روی دیگری Sex را در مجله ای دیدم،چیزایی بلافاصله به ذهنم خطور کرد .ولی هر چی بود در قالب انتخاب شخصی برایم قابل فهم بود و نه بیشتر.تا اینکه آدرس سایت شان را در اینترنت پیدا کردم و در باره شان خوندم.به نظرم اطلاع از این گرایش غیر جنسی نسبت به روابط عاشقانه و رمانتیک برای همه لازم هست،چه برای بالا بردن شناخت عمومی مان از گرایش های انسانی و چه برای رعایت سبک زندگی متفاوت دیگران و پیش گیری از کج فهمی یا کج رفتارهایی در ارتباط با آنان. چکیده ای از آنچه در سایت آسکسوآلها خوانده ام را اینجا می آورم:

در صد بسیار اندکی از افراد انسانی آسکسوال هستند و این در حالیست که تحقیقات و دانسته های ما در مورد آسکسوالها بسیارمحدود هست.وجود چنین گرایشی چشم انداز جدیدی در مطالعات جنسی و همچنین نگاه ما به همنوعان مان ایجاد میکند.مدلی که تاکنون برای توضیح گرایشهای جنسی فرد استفاده می شد مدل شمار ه1 هست. یعنی قائل شدن به دو اکستریم ،یا همجنسگرایی ،یا دگرجنسگرایی که در بین ایندو دوجنسگرایی قرار می گیرد.در حالیکه اکثریت افراد در جایی بین این دو اکستریم قرار دارند، و موقعیت آنها در طول زمان می تونه تغییر مکان بده.اما با این مدل نمی توان وجود آسکسوآل ها رو توضیح داد، ضمن اینکه این مدل معیاری هم برای سنجش شدت میل جنسی بدست نمی دهد.به همین دلیل مدل شماره 2 توسط دیوید جی که خود فردی آسکسوآل هست پیشنهاد شده است .در این مدل می توان افراد با طیف گرایشهای جنسی و غیر جنسی را جای داد،ضمن اینکه افراد را می توان بر اساس شدت و میزان میل جنسی در مدل گنجانید.

یک فرد آسکسوال کسی است که میل جنسی یا جذابیت جنسی را تجربه نمی کند.برخلاف پرهیز یا خودداری آگاهانه بر اساس مذهب یا انتخاب شخصی، آسکسوالیتی یک انتخاب نیست.هر فرد آسکسوال مقولاتی مثل رابطه ، کشش و برانگیخته شدن را تجربه میکند. افراد آسکسوال ، مثل جامعه سکسوال ها ، نیازهای احساسی و عاطفی مشابه با هر کس دیگر دارند. عده ای با تنهایی احساس راحتی میکنند و برخی با بودن در گروه دوستان نزدیک احساس راحتی میکنند.برخی از افراد آسکسوال میل به شکل دهی روابط صمیمی و رمانتیک دارند، و به دنبال یک پارتنر دراز مدت می گردند.افراد آسکسوال در روابط عاشقانه شان مثل سکسوالها هستند.سکسوال یا غیر سکسوال، تمام روابط اساس مشترکی دارند.مراوده،صمیمیت،تفریح،شوخی،هیجان و اعتماد در جامعه آسکسوالها مثل سکسوالها هست.اما برخلاف جامعه سکسوالها، آسکسوال ها انتظارات متفاوتی در باره روش برقراری روابط صمیمی و نزدیک دارند. با پارتنر شون وقت می گذرونند، صمیمی هستند، یا تک پارتنر هستند،اما از توقعات جنسی خالی هستند. بسیاری از افراد آسکسوال کشش جنسی را تجربه میکنند ولی نیازی به عمل از طریق جنسی حس نمی کنند. برای برخی تحریک جنسی یک اتفاق کاملا منظم هست،گرچه همراه با میل پیدا کردن شریک جنسی نیست.برخی گاهگاه خودارضایی میکنند،اما میل به شریک جنسی ندارند.دیگر افراد آسکسوال تجربه تحریک جنسی را خیلی کم دارند یا اصلا ندارند.سکس برای آنها مهم نیست،افراد آسکسوال عموما فقدان تحریک جنسی را به عنوان یک معضل یا مشکل درک نمی کنند،بل که انرژی خودشان را بر لذت بردن از انواع دیگر تحریک یا لذت صرف می کنند.

آسکسوال و آنتی سکسوال به عنوان صفات افرادی که نمی خواهند فعالیت جنسی داشته باشند پذیرفته شده اند.خیلی مهم هست که آسکسوالیتی را از پرهیزگاری و خودداری ناشی از مذهب یا انتخاب شخصی یا سرکوب روانی جدا کرد.احتراز یا خودداری یک انتخاب هست برا ی نداشتن سکس.آسکسوال *تمایلی* برای فعالیت جنسی ندارد ،بنا براین انتخاب در اینجا نقشی ندارد.آسکسوالیتی یک مساله اخلاقی نیست،آسکسوال ها منتظر نقطه عطفی همچون ازدواج در زندگی شان نیستند.یک راه برای درک سکسوالیتی چهارچوب فعالیت و گرایش جنسی افراد هست.

دیوید جی دانشجویی است که آسکسوال هست ومطالب فراوانی در سایت آسکسوالها در توضیح آسکسوآلیتی نوشته است.وی در یکی از نوشته هایش از آنالوژی ضبط استریو برای تشریح مفهوم آسکسوالیتی استفاده میکند. وی می نویسد:«هر کسی یک دستگاه ضبط استریو با پیچ تنظیم صدا در خانه اش دارد و موسیقی خاص خودش را گوش میکند.برخی موسیقی محبوبشان را به عنوان پس زمینه انتخاب میکنند، برخی وقت زایدی را با خواندن و رقص و آواز همراه با موسیقی می گذرانند،برخی شورش را در میآورند و همسایه هارا هم با صدای زیاد استریوشان به ستوه می آورند.برخی هم ضبط شان را خاموش نگه می دارند و در نتیجه صدایی هم نمی شنوند و به آن اصلا توجه نمیکنند.برخی صدای ضبط شان را تا جایی که بتوانند بشنوند بلند میکنند اما آنها از اهنگ تاثیر نمی پذیرند و بنابراین اینها هم به صدا توجه نمی کنند.پسری که موسیقی راک گوش میکند در مقایسه با مردی که به موسیقی کلاسیک با صدای ملایم و در حین خواندن روزنامه گوش میکند به موسیقی خودش بیشتر علاقه مند است (فعال جنسی) تا مردی که موسیقی را نسبت به روزنامه خواندن در درجه دوم اهمیت قرار داده است ( کمتر علاقه مند به فعالیت جنسی ،و سکس در اولویت دوم زندگی وی).جنسیت برای شخص آسکسوال موضوعیتی ندارد و برای همین هم وی به کشش و جذابیت جنسی نمی اندیشد.دیوید جی به عنوان یک مرد شناخته می شود، اما در چهارچوب نقشهای جنسی برای او اینکه همچون یک مذکر رفتار کند تا مثلا بخواهد کسی را جذب کند معنی ندارد.او سعی نمی کند کسی را جذب (جنسی) کند. بسیاری از فشارهای اجتماعی برای رفتار یا پوشش خاص در نزد وی از اهمیت ساقط می شود و کاربرد خود را از دست می دهد.

برای اطلاعات بیشتر : ویکی پدیا

هیچ نظری موجود نیست: