نظر شما راجع به مجازات اعدام چیست؟
طبق گزارش سازمان عفو بين الملل، گروه مدافع حقوق بشر، در سال گذشته ميلادی حدود 4000 نفر در سرتاسر جهان اعدام شدند. اين بالاترين رقم در ده سال گذشته است. بعد از کشور چین، ايران در مقام دوم فهرست قرار دارد که، به گفته عفو بين الملل، دست کم 159 نفر در آن اعدام شده اند. پس از ايران، ويتنام و سپس آمريکاست که با 59 مورد اعدام در رده چهارم قرار گرفته است.
بزرگترین دلیل مخالفت با حکم اعدام ***برگشت ناپذیر بودن*** آن در صورت تجدید نظرهای بعدی دادگاه یا هیئت منصفه و بدنبال کشف حقایقی که یافته های قبلی را نفی میکند و به همچنین نقض اساسی ترین حق هر انسان یعنی حق زیستن ، می باشد.
استدلال موافقین اعدام:
الف- عبرت انگیزی آن برای دیگران
ب- ممانعت از افزایش جنایت
ج- سزاوار مرگ بودن یک قاتل
د- حفظ امنیت در برابر مجرمین
ه- ستاندن داد قربانی و بازماندگان وی از قاتل
و- حكومت گاهی چارهای جز گرفتن جان انسانی ندارد
ز- مردم طرفدار مجازات اعدام هستند
استدلال عفو بین الملل در مخالفت با اعدام
الف- هيچ تحقيق علمی ثابت نكرده كه مجازات اعدام در عبرت انگيز بودن مؤثرتر از همه مجازاتهای ديگر است و كار برد آن فقط در آنجا كه يك جنايت از پيش طراحی شده باشد است. ولی اكثر جنايات در حالاتی عاطفی، نيانديشيده، عنان گسيخته، و در مواردی نه چندان نادر، تحت تأثير الكل و مواد مخدر واقع ميشوند.
ب- اين تصور نادرست یعنی ممانعت از افزایش جنایت در جامعه توسط حکومت و به واسطه مجازات اعدام سبب ميشود كه به يك استراتژی و برنامه ريشهای برای مقابله با اسباب جنايت انديشده نشود. اين اسباب را بايد در شرايط پيچيده اجتماعی و روحی جامعه جستجو كرده و چاره انديشيد. مجازات اعدام به جرم جنايت، هيچ اثری بر شرايطی كه منشاء جنايت بوده ندارد.
ج- حق سلب ناپذير زيستن، آنچنان كه در اعلاميه جهانی حقوق بشر آمده، حقی است كه حتی شامل قاتل هم، به خاطر انسان بودناش، ميشود.چگونه ميتوان با كشتن يك انسان، مبلغ احترام به زندگی بود؟ مجازاتی چون اعدام ناقض اساسی ترين حق از حقوق بشر است. در اصل سوم از اعلاميه جهانی حقوق بشر آمده كه: «هر انسانی در مقام شخص، حق زندگی، آزادی و امنيت دارد.» و اصل پنجم ميگويد: «هيچ كس را نبايد شكنجه كرد. با هيچ كس نبايد غيرانسانی، تحقيرآميز و با قساوت رفتار كرد يا كيفر داد.» مجازات اعدام هم چون شكنجه تجاوز غير موجه حكومت به حقوق تعرض ناپذير فرد است. درست به همين دليل سازمان عفو بينالملل مجازات اعدام را در همه انواع آن به طور مطلق رد كرده و نكوهيده ميداند. وقتی كه حكومت خود اقدام به كشتن كند، بدين معناست كه كشتن را در بعضی شرايط كاملا مجاز ميداند و با قربانی كردن حق زندگی برای حفظ امنيت، نشان ميدهد كه خود نيز قواعد اساسی نظام را چندان جدی نميگيرد. با اين عمل، حكومت، حق زندگی را به مردم،كه ميبايد مطلق باشد، به معنای نسبی آن میآموزاند. چنين رفتاری حس احترام به زندگی را تضعيف كرده و عنان كينه و خشونت میگشايد.بديهی ست كسی كه مرتكب جرم شده بايد مجازات شود. ولی هيچ مجازاتی نبايد حقوق انسانی انسان مجرم را نقض كند.
د- امنيت جامعه در برابر مجرمين را ميتوان با مجازات مؤثر زندان، كه امكان فرار و قيام در آن بسيار نادر است، تأمين كرد. بايد دانست كه تأمين امنيت مطلق و فراگير هرگز ميسر نيست. امنيت نه با معدوم كردن مجرم، بلكه با مقابله پيش گيرانه با عوامل جنايت حاصل ميشود، كه داشتن يك دستگاه قضايی و پليسی كارآمد از پيش شرطهای مهم آن است.
ه- با مجازات اعدام نه جان از دست رفته قربانی ستانده ميشود و نه درد وصف ناپذير بازمانده گان او التيام ميابد. با اين عمل چيزی بازپس گرفته نميشود، بلكه اضافه بر آن، بازماند گان مجرم هم دچار مصيبت ميشوند.اگر چه تقاضای عدالت، كه منظور انتقام است، از طرف بازمانده گان مقتول از منظر انسانی قابل فهم است، ولی قضات بايد بنا بر اصول اساسی حكومت حق، كه مستقل از احساس سليم عمومی، و مبتنی بر عقلانيت است قضاوت كنند. كم نيستند بازمانده گانی كه ميگويند اعدام قاتل نه تنها التيامی بر دردشان نبوده بلكه درك و تحمل آن را بر ايشان سخت تر هم كرده است.و- بديهی ست كه گاهی در وضعيت جنگی يا در شرايطی كه برای يك مأمور انتظامی برای دفاع از جان خويش يا جان ديگری فرصت و امكان ديگری جز كشتن باقی نمیماند، كشتن به عمد ميتواند قابل توجيح باشد. ولی اين توجيه بايد مطابق ضمانتهای حفاظتی بين المللی، كه شرايط استثنايی در آن تعريف شده، باشد، تا راه هر گونه سوء استفاده گرفته شود.اما مجازات اعدام يك عمل دفاعی به هنگام تهديد مستقيم جان نيست. حكومتی كه اعدام ميكند، اين عمل را نه به حكم غريزه دفاع از خود، و نه از روی ناچاری انجام ميدهد. دليل "حق دفاع از جان خود" هم موجه نيست،زيرا مجرمی كه در بند است نميتواند قصد جان كسی كند. اعدام زندانی، قتل عمد است. با او ميشد جور ديگری،جز اعدام، هم رفتار كرد.
ز- دليل طرفداری مردم از مجازات اعدام ناشی از كمبود آگاهی آنها از اين مجازات، يا ناشی از احساسات شديدی ست كه اكثرا بی درنگ بعد از وقوع يك جنايت دلخراش پديد ميايد. گذشته از اين، صحت ارزيابی افكار عمومی هميشه بسته به اين است كه يك نظرسنجی چگونه، چه هنگام و از طرف چه كسانی انجام شده است.حتی اگر اكثريت مردم هم موافق مجازات اعدام باشند، اين كثرت آراء دليل بر درستی اين مجازات نيست. ملاحظه حقوق بشر و حفاظت از آن بايد مقدم بر همه ملاحظات ديگر باشد. برای تحقق اين امر بايد روشنگری كرد، و بايد درايت و جسارت مقابله با افكار عمومی را داشت. برده داری هم زمانی معتبر و مقبول عامه مردم بود. ولی تلاش مستمر و طولانی كسانی كه آنرا اخلاقا مردود ميدانستند سبب لغو آن شد.
در نگارش این متن از مندرجات بسیار مفید سایت کمیته دفاع از حقوق بشر سوئد بهره گرفته شده است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر