۴/۱۶/۱۳۸۵

لابی گری (Lobbying)


در نوشته ها و گفته های افراد همیشه از لابی کردن تحت عنوان خودفروشی یا آرمان فروشی فرد یا گروه از طریق سازش کاری با حکومت یاد می شود.لابی گری در حوزه عمومی و فعالیتهای روشنفکران و اپوزیسیون ایرانی جایگاهی منفی اختیار کرده است؛اینکه آیا این جریانات لابی گری را می شناسند و با آن مخالفت می کنند یا اینکه نشناخته با آن مخالفت میکنند ،و اینکه نظر شما خواننده عزیز بعد از خواندن معرفی مختصر لابی گری چیست(؟) را با گفتگو در پیامگیر با هم برخواهیم رسید.این مبحث برای خود من هم تازگی داره.مطلب مختصر زیر ترجمه ای است از + و +.
لابی گری یک عمل حرفه ای برای پشتیبانی ازامور عامه،با هدف اثرگذاری بر نهادهای حکومتی به واسطه ترویج و تبلیغ یک نقطه نظر خاص می باشد.یک لابی گر فردی است که برای اثرگذاری بر قانونگزاری و به همان اندازه بر افکار عمومی داوطلب یا مستخدم دیگران است. بسیاری از بنگاههای عمده و گروههای فشار سیاسی لابی گرهای حرفه ای را به عنوان میانجی برای پیشبرد منافع شان به کار می گیرند؛ برخی دیگر،این لابی گرها را در روابط درون سازمانی در حکومت یا دپارتمانهای امور عامه نگهداری می کنند.موسساتی که متخصص فراهم آوردن توصیه ها و ایده ها به سازمانها ونهادها هستند ( Think Tanks)از طریق تولید و ارائه مستمر پژوهشها و گزارشها و همچنین فراهم آوردن تحقیقات پشتیبان برای رسانه هایی که این اطلاعات را می پراکنند به لابیگری می پردازند.
بین گروههای ذی نفع عمومی که گروههایی با منافع کوچک و غیر مادی هستند و گروههای اختصاصی ذی نفع که گروههایی که منافعشان فقط شامل اعضای همان گروه می شودتفاوت است.این تفاوت را جفری بری در کتاب لابی گری مردم بیان داشته است.اخیرا،بری تفاوت جدیدی را نیز تشخیص داده است و آن تفاوت بین گروههای مشخص شغلی و گروههای شهروندان است.
شکلی جداگانه از لابی گری،لابی بیرونی یا لابی از پایین نامیده میشه که در جستجوی تاثیر بر قانونگزاران یا دیگر نهادها و افراد به طور غیر مستقیم هست،از طریق تغییر افکار عمومی.شکل معتدلتر آن،قصد دارد رهبران و اشخاص متنفذ و کلیدی دراجتماع را تحت تاثیر قرار دهد.
لابی گری در بسیاری از کشورها ، در تلاش برای ممانعت از فساد سیاسی، با حداقل محدودیت درچگونگی پیشبرد اهداف و مقاصد آن، یک فعالیت معمول هست . در ایالات متحده آمریکا،برای مثال،لابی گرها باید ثبت نام شوند مگر اینکه آنها یک مقام انتخابی رسمی یا سازمان منتخب رسمی باشند،مثل انجمن ملی فرمانداران.لابی گران هر کدام در زمینه خاصی مشغول به کار هستند،مثلا لابی نفت،لابی محیط زیست،لابی ارمنی ها،لابی یهودیها ،لابی حقوق حیوانات، و بیشمار افراد و گروههای دیگر.
کتاب دستورنامه صاحبان دموکراسی ، بنیادهای لابی گری را چنین توضیح می دهد:
لابی گری موثر نه تنها شامل گفتگو با مقامات رسمی ،بل که برپایی ائتلاف های گسترده،کار با رسانه های جمعی،بسیج فشارها از پایین،تغییر افکار عمومی،تضعیف مخالفین،وبسیاری از موارد دیگرمی باشد. باید دانست که قانونگزاران،شورای شهر،یا هر نهاد هدف ، لوایح شان را چگونه می نویسند،اصول کارکرد کمیته ها، مباحثات قانونگزاران،پروسه تعیین بودجه ،و همچنین پروسه طی شونده در بخش اجرایی را باید دانست. لابی گری موثر یک تلاش تیمی و گروهی است وبرای آغاز هر کمپین(یک رشته از فعالیتهای از قبل طرحی شده) بسیارمهم است که ائتلاف ها برای کسب حمایت از آنچه که مورد مطالبه است کنار هم دیگر باشند.باید برای برپایی ائتلافی متفاوت که قادر به هماهنگ کردن ارتباطات متفاوت ،و مهارتهای متفاوت و منابع متفاوتی که مورد نیاز خواهد بود به جستجو پرداخت. در باره موضوع مورد مطالبه ،پژوهش کاملی باید صورت بگیرد.دانستن همه واقعیات اساسی،چه آنها که مربوط به خط مشی می باشند و چه آنها که مربوط به سیاست ورزی می باشند ضروری است. برای موتلفان و حامیان به منظور آموزش و تربیت آنان باید مواد اطلاعاتی فراهم آورد.دانستن نقاط ضعف و از بین بردن این نقاط ضعف مهم است.باید محاسبه کرد و دید که آیا امکان توافق هست یا نه؟و آیا این توافق آنچنان ارزشمند است که به خاطر آن اینهمه تلاش صورت بگیرد؟ مقامات رسمی که قصد اثرگذاری بر تصمیمات آنان است در طبقه بندی های متفاوتی قرار دارند.برخی از این مقامات از هم اکنون با لابی گرها همراه هستند،برخی هرگز با لابی گرها موافق نخواهند بود،و اکثر آنها در جایی بین مخالفت یا موافق قرار دارند.آنانی که باید رویشان متمرکز شد دقیقا همین مقاماتی هستند که در میانه قرار دارند.زمانیکه هدف و مقصد لابی گری مشخص شد،با دیدارها ،نامه ها و تلفن ها لابی با نمایندگان این مقامات می تواند شروع بشود.
امروزه از اینترنت (ایمیل،وب سایت و فوروم ها) به عنوان جدیدترین ابزار لابی گری نام برده می شود.
تصویر:مربوط است به لابی Red Colony


هیچ نظری موجود نیست: