۱۱/۰۲/۱۳۸۲

بخشي از تولدم مبارك! اميد دارم كه همه تولدمو روزي جشن بگيرم، روزي كه همه من زاده بشه.
صعود برهنه امروز شش ماهه شد ،گرچه روح او همان روح " زن در جاده اي بي انتها" و" انسان" و ؟ (وبلاگهاي قبلي ام) هست، اما فضاي
جديدي كه در آن نفس مي كشم فقط با صعود برهنه آشناست.
با اقرار به اينكه شعر از من نيست،و حتمآ خيلي هاتون ميدونيد كه از كي هست، آيا اين اجازه را به من ميدهيد بدون قيد اسم شاعر با هم به ژرفاي آن سفر كنيم؟

اين شعر مادر ني لبك است! من از او زاده شده ام...

...

سفر حجمي د رخط زمان
و به حجمي خط خشك زمان را آبستن كردن
حجمي از تصويري آگاه
كه ز مهماني يك آيينه بر مي گردد
...
هيچ صيادي د رجوي حقيري كه به گودالي مي ريزد، مرواريدي صيد نخواهد كرد.
من
پري كوچك غمگيني را
مي شناسم كه در اقيانوسي مسكن دارد
و دلش را در يك ني لبك چوبين
مي نوازد آرام آرام
پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه مي ميرد
و سحرگاه از يك بوسه به دنيا خواهد آمد.