۴/۰۴/۱۳۸۵

مواجهه ایرانی با مقوله تجاوز جنسی*


تجاوز جنسی هر توجیهی که داشته باشد اعم از عاشق بودن1 یا نیاز به سکس2 و از این قبیل، در واقع تجاوزیست به کنترل فرد بر حریم خصوصی و خلوت وی. تجاوز جنسی ،سکس محض نیست.

«بر طبق ادبیات تحلیلی روانشناسان،
"کنترل" نکته ای کلیدی در تعریف "خلوت شخصی یا حریم خصوصی" است:
خلوت ،به معنی عدم حضور دیگران در نزد فرد نیست،بل که کنترل فرد بر ارتباط وی با دیگران هست و یا کنترل گزینشی فرد برای دسترسی دیگران به خودش.
کنترلی اینچنین در فراهم آوردن آنچه که ما برای کارکرد روانی نرمال، روابط با ثبات بین فردی و ارتقای شخصی به آن نیاز داریم دارای اهمیت است.»3
آنچه که در تجاوز جنسی اتفاق می افتد از بین رفتن کنترل و در واقع خلوت و حریم خصوصی است؛ حضور بدون مجوز در خلوت فردی دیگر.حریم خصوصی آنچنان مهم است که حتی همسر فرد نیز حق ندارد آن را از وی بگیرد و د رآن اخلال ایجاد کند و از همین روی است که قوانین کشورهای پیشرفته امکان تجاوز همسر به شریک جنسی اش را نیز از نظر دور نداشته است.تجاوز جنسی محدود به زنان نیست ،کودکان و مردان نیز در دایره تجاوز قرار دارند و در این میان نباید تجاوز زن به زن ،یا مرد به مرد در نزد گی ها و لزبینها را فراموش کرد.« تجاوز جنسی،نه ناشی از عشق و نه ناشی از نیاز به سکس می باشد.تجاوز رفتاری منبعث از اراده متجاوز برای تحقیر، سلطه و کنترل بر قربانی خود، با توسل به ابزار سکس هست و بر خلاف تصور عمومی،متجاوز لزوما روان پریش نیست.4
حرفهای یک قربانی زن که نمونه ای است از نوع مواجهه با مساله تجاوز:
«من فقط سکوت کردم و اشک ریختم و میریزم! چی کار می تونستم بکنم وقتی طرف دایی من بود؟! من ترجیح دادم خودم ذره ذره آب بشم ولی خم شدن کمر مامانم رو زیر بار این ماجرا نبینم! من خودم رو له کردم برای اینکه اگر می خواستم اون آدم رو له کنم تمام روابط فامیلیم و عاطفیم به هم میریخت! دیگه سنگ هم رو سنگ بند نمیشد! و این یواش یواش تبدیل به دردی آرام شد که در وجودم ته نشین شد! دیگه از اون گریه های جنون آمیز روز اول خبری نیست ولی چیزی در من شکسته که هرگر ترمیم نمی شه! روحم خط خورده!... 5 وهستند کسانی که به دنبال وقوع تجاوز حتی خودکشی میکنند.
آنچه که صرف نظر از ناشناخته بودن و نا متعارف بودن امور بسیار مهمی به نام"حریم خصوصی" و "کنترل" حتی در نزد خود قربانی و همچنین محال دانستن تغییر و تحول ، و خود را نه در درون مساله که خارج از مساله دیدن ، جای سوال و شگفتی دارد، بیگانگی و جدا افتادگی عملی و رفتاری افراد از مواجهه نظری شان با مساله تجاوز (و در این مورد خاص متاسفانه بیشتر زنان ) است.به این معنی که، به طور کلامی مخالفت شان را با تجاوز ذکر می کنند اما تصمیم عملی خودشان را سکوت و گریز اعلام می کنند و خود را پیشاپیش مقهور و محکوم سیاست،جامعه و مذهب می دانند .چطور فردی به کلام می گوید که تجاوز درست نیست و می داند که روزگار قربانی تباه می شود اما راهکار عملی را سکوت و گریز پیشنهاد می دهد،و حاضر به مقابله علنی و قانونی با متجاوز نیست،حتی اگر شده مقابله ای مستمر وی باعث شکل گیری قانونی جدید بشود.آیا در صداقت نظر دهنده مبنی بر نادرستی تجاوز باید تردید کرد،یا...
لطفا شما ادامه بدهید...



*این نوشته من واکنشی به گفتگوی در گرفته در پیامگیر دوست عزیزم گوشزد می باشد که خودم هم در آن مشارکت داشتم

در باره تصویر:مجسمه The Rape of the Sabine Women اثر Giambologna در فلورانس ایتالیا
______________


هیچ نظری موجود نیست: