موضع ما در قبال زندگی اجتماعی ،موضعی صرفا اخلاقی است و این ما را از پرداختن به واقعیت "تفاوت" و" متفاوتها" ،و همچنین لزوم و وجوب "حضور تفاوت" در عرصه زندگی اجتماعی و مدنیت بسیار غافل داشته است.تحقق جامعه ای صرفا خوب از منظر اخلاقی،پایان موجودیت آزاد و مدنی انسان و مرگ جامعه آزاد است.
افتخار ما نه برای وجود ایده های خوب وانسانی در نزد هم نوعان مان ،که برای حضور ایده های گوناگون اعم از خوب و بد می تواند باشد.تلاش ما برای جایگزین کردن خودمان فقط در چهارچوب های "خوب" ،"انسانی" و "درست" به نظر من نمودی از ریا و خیانت روشنفکری است هم به خود و هم به دیگران و هم به ایده آزادی.به نظر شما عجیب نیست که همه ما مدافع حق و آزادی هستیم ،مدافع خوبی ها هستیم ،مدافع درستی ها هستیم ...؟! آیا ما واقعا "واقعی" هستیم و خود را زندگی میکنیم یا بازیگر تئاتر ایده های متعالی هستیم؟
موضع صرفا اخلاقی و وجود نیت و آرزویی انسانی و خوب در قالب ایده ای واحد و بسیار انسانی ، با حذف تلویحی متفاوتها و بدها،نه تنها به تحقق چنین جامعه ای انسانی نمی انجامد بل که خود بزرگترین مانع تحقق آن است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر