۸/۰۲/۱۳۸۴

از ذهن منگ ما...


ما اسیر عقاید،داوری ها، و ارزشها ؛ مدام مخالفت میکنیم ، موافقت میکنیم؛ جبهه میگیریم ، بر سر واژه ها نزاع میکنیم.واقعیات جدید را با واژه های قدیمی ترجمه میکنیم.
همه بدنبال ارائه راه حل هستیم، بدون آنکه برای فهم و درک ماهیت مساله تلاشی بکنیم.
تحمیل ایده های ذهن به واقعیت عینی و توهم امکان حل مسائل واقعا موجود با فلسفیدن ، محور تلاش ما است.
همواره از «آنچه هست» می گریزیم و به دامان « انچه باید باشد» پناه می بریم.تجربه عملی زندگی اجتماعی و توجه به امر «توافق عمومی» و مدارای اجتماعی را وانهاده ایم و به اثبات امور نظری و فلسفی و صدق یا کذب آنها سرگرم شده ایم.مسائل همواره پابرجا هستند و مکرر.
مناظرات بر سر بنیانهای مذهبی یا فلسفی ، واقعیت موجود و مسائل مبتلا به را تغییر نمی دهد و اوضاع را بهبود نمی بخشد.اگر بتوانیم از« تلاش برای تجسم بخشیدن به یک نظم عام و کلی و غیر تاریخی»* مبتنی بر بنیانهای فلسفی یا مذهبی دست برداریم و به اجتماع متشکل از شهروندان ، با رویکرد همکاری وارد شویم شاید امید داشتن جامعه ای دموکراتیک بی هوده و عبث نباشد.

* اولویت دموکراسی بر فلسفه - ریچارد رورتی ؛ ترجمه خشایار دیهیمی ، طرح نو،1382

هیچ نظری موجود نیست: