۷/۰۱/۱۴۰۰


 

۸ نظر:

M.T گفت...

دو یار زیرک و از باده ی کهن دو منی
فراغتی و کتابی و گوشه ی چمنی

من این مقام به دنیا و آخرت ندهم
اگر چه در پی ام افتند هر دم انجمنی

...

Narges گفت...

ام تی جان چگونه ای؟ خوشحال شدم پیغامتو دیدم :)
اینجا آره جات خالی خیلی به طبیعت نیاز داشتم. کتابم رو هم برداشتم رفتم یک پارک جنگلی با درختان کهنسالش. عالی بود...

M.T گفت...

خوبم به خوبی همون درخت کهنسالی که روبروته.

Narges گفت...

چه خوب چه خوووب
چه پاسخ قشنگی، دوست عزیزمی

M.T گفت...

سلام نرگس خوبم،
آرامشی همیشگی و موندگار برات آرزو می کنم. اونقدر آروم که دیگران در سایه ی آرامشت به آرامش برسن. اولین گیاهی رو که دیدی لمس کن، این هدیه ی منه به تو.

Narges گفت...

سلام ام تی جانم،
مرسی مرسی... چه آرزوی قشنگی! مرسی از این هدیه قشنگ ات، حتما این کارو می کنم و تجربه دوستی مونو غنی تر از همیشه می کنم.تو هم خیلی بی دلیل به اولین کسی که از کنارت می گذره تبسمی بکن و نگاه تو گره بزن و بگذر بی آنکه پشت سرتو نگاه کنی. من شیفته چنین برشهایی از توقف زمان در زندگی و ارتباط با آدما هستم. دوست نداشتی اگه، هر آنچه که تو هم شیفته اش هستی رو انجام بده :)

M.T گفت...

با کمال میل، هدیه ات از جنس باورهامه برای همین به دلم نشست، خیلی، خیلی.

Narges گفت...

خب برای همینه که دوست هم شده ایم و مانده ایم... 🤗🤗