۲/۱۴/۱۳۸۵

نامه ای از یک دوست

دوست نازنینی در ارتباط با یادداشت ماقبل آخرم ایمیلی فرستاده اند که قابل تامل است:

این پست شما از دیشب فکر مرا به خودش مشغول کرده است . میدانی من از خانواده نیمه مذهبی هیستم که مثل بیشتر خانواده های ایرانی تعصب در آن جای مخصوص به خود را دارد . در خانواده ما نیز مثل خیلی از خانواده ها سخن از زیبائی مرد از طرف زن جز گفتارهای ناپسند است . زنده یاد نادرپور را از دوران نوجوانی و با شعر زیبای با چراغ سرخ شقایقهایش می شناختم او یکی از چهره های زیبا و مورد پسند من و برادر بزرگم بود . روزی برادرم ریش پرفسوری گذاشت و عکس انداخت و یکی نیز به من داد و گفت ببین مثل نادرپور خوش تیپ شده ام . من او را از هر لحاظ دوست داشتم . روزی از روزها دور هم جمع شده بودیم و صحبت از نادر پور و همراهیش با داریوش در ترانه کهن دیارا بود . بحث بر سر اشعارش بود که کوچ و غربت نشینی تاثیر آشکار بر آثارش گذاشته است . صحبت به قیافه اش رسید . گفتم : او همانند دوران جوانیش جذاب و دلرباست . موها و ریش سفیدش از زیبائیش نکاسته که افزوده است (نرگس جان تو که دوست منی باور کن که منظور بدی نداشتم به خدا قسم که اصلن به سکس و نفس شیطانی فکر نمی کردم آنچه که در قیافه او می دیدم بیان میکردم مثل تعریف از گل یا منظره ای دلنشین ) همسرم خشمگین شد و گفت : خیلی عاشقش هستی طلاقت بدهم و برو پیشش . خیلی ناراحت شدم و ناراحتی مرا پدر و مادرم دوچندان کردند که حق را به او دادند و مرا موظف به عذرخواهی کردند . مادرم گفت : شرم آور است که زنی با داشتن شوهر اسم از مردان دیگر ببرد . اما وقتی او از رقص لیلا فروهر و غمزه جمیله حرف می زد کسی نگفت شرم آور است که مردی با داشتن زن اسم از زنان دیگر ببرد .همراهان که در بحث شرکت داشتند به من اشاره کردند که خاموش باشم چون آنها نیز به خوبی می دانستند که باید دهانمان را ببندیم و حرفی نزنیم که مردها اشتباه تعبیر کنند .اکنون که دختر و پسر جوان من در مورد زیبائی و زشتی و یا هیکل زیبای این مرد و آن زن صحبت می کنند و به فکر پسرم هم از شنیدن تعریف یا نقد در مورد مردی سکس نمی رسد آرامش روحی پیدا می کنم و امیدوار می شوم که روزی این خلا ایجاد شده در ادبیات و هنر زنان توسط نسل آینده از بین برود و همه بدانند که معنی مرد سکس نیست .

هیچ نظری موجود نیست: