مختصات نقطه ای که اکنون می زیم حاصل تلاقی دو محور بی معنایی ( از پیش موجود) و بی عدالتی است. باور به این دو یعنی وجود معنا و عدالت تمام آن چیزی بود که سالها من رو در بزرخ و تناقضات اساسی دفن کرده بود. همچنین باور به این دو خاستگاه اضمحلال فردیت از آن گونه ای هست که پایانش یا روان نژندی و یا انفعال ناشی از سرخوردگی و سرکوب خود خواهد بود.
فردیت آنجا آغاز می شود که هیچ و هیچی را بپذیریم و آنگاه شروع کنیم به انشا ٕ ، به ساختن؛ ساختن معنای شخصی و تکین...
بی نظمی و کائوس از تحمیل چیزی به اسم معنا و عدالت به زندگیست که او برنمی تابدش.
فردیت آنجا آغاز می شود که هیچ و هیچی را بپذیریم و آنگاه شروع کنیم به انشا ٕ ، به ساختن؛ ساختن معنای شخصی و تکین...
بی نظمی و کائوس از تحمیل چیزی به اسم معنا و عدالت به زندگیست که او برنمی تابدش.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر