۶/۰۹/۱۳۹۸



رگبار رنگهای مصنوعی و ظاهرا شاد در ایسنتاگرام برای من چیزی نزدیک به مهوع هست.

این رنگ بازیها در کنار زندگیِ همیشه شاد! صاحب صفحه ها به بالماسکه می ماند.


چرا شادی به رنگ محدود و فروکاسته شده است؟ آیا رنگهای تند و "شاد" از چنان ظرفیتی برخوردار هستند که بار واقعیتهای زندگی را یک تنه به دوش بکشند و زندگی را رنگی رنگی بکنند؟


رنگ، رنگ است. بیشتر از ظرفیتش بر آن بار کردن نمایش ابتذال است.

من نمی تونم باورشان کنم...

۲ نظر:

M.T گفت...

کمتر ملتی را چون هند به معنای واقعی و حقیقی شاد دیده ام در به کارگیری رنگ در جشنها، مراسم دینی، و حتی زندگی روزمره. چه در جشن رنگ (هولی)، و چه در اشکال و طرحهای بسیار زیبا که با پودرهای رنگی در جلوی درب منازل و معابد با دقت و وسواس هر روز رسم می شود. رنگ در فرهنگ هند یعنی زندگی، عشق، و شادی.

دنیای مجازی، آن هم از نوع ایرانی اش را زیاد ملاک ارزیابی قرار نده نرگس جان. تعاریف و ارتباط تنگاتنگ عناصر هستی، در متن زندگی جاریست، در همین کوچه پس کوچه های شهر. در برق شادی چشمان دختر بچه ای که دست در دست مادر رنگین ترین بادکنک شهر را در هوا می چرخاند.

Narges گفت...

حدس می زنم شادی هندیها با آن شادی ای که کاپیتالیسم در جوامع غربی شیوع داده فرق می کنه. آنچه که در هند جاریه برخاسته از سنتهاشون هست و نه راه حلهای عاجل سیستم برای بالا بردن راندمان کار کارمندانش.
دنیای مجازی ایرانی ملاک ارزیابی ام نیست. از اینکه امور اینهمه در سطح و در ظاهر می مونه ناراحتم. چرا که همین کافیه تا شادی اصیل از معنی خودش تهی بشه و نسل جوانتر و کم دانش تر تعریفش محدود و مجبور به همین سطح از شادی باشه.