۵/۰۲/۱۳۸۷

جنایت علیه بشریت

رادوان کارادزیچ روانپزشک، شاعر، رهبر صرب های بوسنی هرزگوین در سالهای جنگ صرب ها و بوسنیایی ها ،این توانایی را داشت که قتل عام و نسل کشی غیر صربها را انجام دهد و با عدم پذیرش مسئولیت جنایتهای انجام شده ،13 سال متواری باشد.کشتار گسترده غیرنظامیان غیرصرب،محاصره شهرها،خشونت وتجاوزهای متعدد به زنان در اردوگاههای اسرا ،پاک سازی قومی،قربانی شدن 110.000 نفر اعم از غیرنظامی و نظامی،کوچاندن و آوارگی اجباری 1800000 نفر ،و فجیع ترین اش نسل کشی 8000 نفر از مردان بوسنیایی(مسلمان)از نتایج افکار و اعمال رادوان کارادزیچ است.

آقای فتوره چی

نوشته اید:"...(رسانه ها)مدام او را جلاد، قصاب، جانی ، آدمخوار و ... معرفی می کنند. شکی هم نیست. او جنایتکار علیه بشریت است. اما این تنها بخشی از حیات سیاسی او را بر ملا می‌کند...او سویه‌ای قابل ادراک از «شر اعلی» منتشر است و ‌نه آن شر مبتذلی که آرنت در باب آیشمن از آن سخن می‌گوید؛ سویه اهریمنی کارمندی احمق و بی‌مایه که از سر «ندانستن» جنایتکار علیه بشریت نام گرفته است.
...آیا کسی می‌تواند مدعی باشد که کارادزیچ، هم‌چون آیشمن «ندانسته» جنایتکار علیه بشریت شده است؟"

می پرسم:

آیا اینکه نسل کشی و قتل عام فقط "تنها بخشی از حیات سیاسی او را بر ملا می‌کند" فرصتی برای داوری در باره وی و یا بخشهای دیگر حیاتش باقی می گذارد؟آیا همین "یک بخش" قصابی های وی برای داوری در باره جنایات وی و همکاران و همفکرانش کافی نیست به نظر شما؟آیا آگاهی به جنایت ویا عدم آگاهی از جنایت آنهم در چنین ابعادی یعنی نسل کشی میتواند صورت مساله رخداده یعنی قتل عام وحشیانه غیرصربها را تغییر بدهد یا توجیه کند؟چگونه است که آگاهی از ارتکاب شر آن را "اعلی " و "غیرمبتذل"می کند؟آیا جنایت ها به خصوص جنایات جنگی به اعلی و ادنی یا مبتذل و غیر مبتذل تقسیم می شوند؟ آیا،چریک بودن کارادزیچ و مبارزه اش با مارشال تیتو،یا دفاعش از لیبرالیسم و بازار آزاد در زمان یوگسلاوی سابق مجوز قتل عام غیرصربهاو نسل کشی بوسنیایی ها می تواند باشد؟!
به نظر می رسد که نفرت شما از لیبرالیسم این مجوز را برایتان صادر کرده است که برای نفی مواضع لیبرالی حتی به "شراعلی" و "شر غیرمبتذل" نیز متوسل بشوید.

هیچ نظری موجود نیست: